علمدارم ، گرفتارم ، گره خورده بر کارم

علمدارم ، گرفتارم ، گره خورده بر کارم …
آهنگ پیشواز تلفن همراه حاجی سامی دنیایی از دلشوره ها داشت
آهنگ پیشواز تلفن او روضه علمدار دشت کربلا بود و رفتن در خانه باب الحوائج
و عجیب اینکه در هیچکدام از فصول و روزهای سال این پیشواز آهنگ از تلفن حاجی سامی برداشته نشد
علمدارم سپهدارم گره خورده برکارم …
سامی عشق خاصی به شهیدان دشت کربلا و خاصه حضرت ابوالفضل العباس ع داشت
وقتی مادرش ‌گرفتار کرونا شد زنگ می زد و پیام می فرستاد با اشک در خانه ابوالفضل العباس ع برویم و برای مادرش دعا کنیم
عکسی از مادر برایم در پی وی فرستاد و گفت فلانی حیف نیست این مادر الان هم آغوش خاک شود جواب نوه های او را چگونه بدهم ؟!
می گفت مادر که خوب شود خانه تان می آورم و می گویم این همان کرونا نویس است که همواره جویای حال تان بود
اما تقدیر آن شد که حالا برادر زاده ها و دختران سامی بیقرار سامی باشند .
به من می گفت طنز بنویس و از خودم شروع کن تا رسانه همیشه در کانون توجه باشد و جواب او سلام و رحمت بود و مرحبا بکم
اکنون دیگر برای ما می ماند و یک دنیا حسرت فراق
آخرین باری که زنگ زد گفت فلانی تعدادی از این کرونا نويسان که تولید محتوا کرده اند مثل سید موسوی مقدم ، خانم سنجیده ، علی خان حاتمی و….برایم بنویس تا برنامه تجلیل تکمیل شود گفتم سامی جان هر کاری به من واگذار می کنید به روی دیده ولی از تجلیل و جایزه و اسم افراد نوشتن کمی ابا دارم ترسم کسی از قلم افتد و برنجد ز من
استدلالم را پذیرفت و گفت به امید خدا همزمان با جشنواره فصل بهار انجام می گیرد
وافسوس بهار عمر سامی خزان شد و شاید به دیدار یار رفت
سامی ترا دست آن علمدار بی دست حلالمان کن
دلم این روزها آهنگ پیشواز گوشی تان را می طلبد
علمدارم سپهدارم