سکانس اول:
“همیشه منتظر بود تا پادشاهی بزرگ بر غلامی خشم بگیرد و به او آسیب برساند و از کار بر کنار کند. این مرد( بوسهل) از گوشه ای وسط می پرید و دنبال فرصتی می گشت و سخن چینی می کرد و رنجی بزرگ به آن غلام می رساند.”
این پاراگراف، مفهوم بُرشی از داستان ” حسنک وزیر” اثر جاودانهی ابوالفضل بیهقیست. “بوسهل سوزنی” شخصیت منفی این داستانست که با سخن چینی، چاپلوسی و زعارت طبع خود، دشمنی، برادرکشی وسقوط حکومتی را بنیاد نهاد. و”حسنک” های زیادی را به بالای دار کشید.
سکانس دوم:
“تغاری بشکند ماستی بریزد
جهان گردد به کام کاسه لیسان”
برای یافتن مصداق ضرب المثل بالا،جای دوری نروید! مصداق ها درهمین نزدیکی ها هستند.مصداق ها، برخی آدم های هزار چهرهی اطراف ماهستند.مداهنه، فرصت طلبی،کارچاق کنی، نَمامی و سالوسی، هنر سخیف آنهاست، آنان همواره هم از “توبره”می خورند وهم از”آخور”،رفیق دزد و شریک قافلهاند،هرگز ثابت قدم و قابل اعتماد نبوده و نیستند، وقتش که برسد خائن ها و آدم فروش های قهاری ازآب در می آیند، آنوقت رئیس و مرئوس را یکجا با یک قیمت می فروشند، به همین دلیل است که سرویس های جاسوسی، وطن فروشان را ازمیان همین قماش انتخاب می کنند.
رد پایشان همه جاهست در دفتر کارمسئولان اما بیشتر سروکلهشان پیدا می شود. چرا که مسئولان وارباب قدرت، تنها مشتری پر و پاقرص این فرومایگاناند. مردم اما، از این جماعت چرب زبانِ هزار نیرنگ، به شدت بیزارند! آنان تصور می کنند که برندهی میداناند، درحالی که سخن چینانی زیانکار بیش نیستند. .بی گمان پشت پردهی هر سالوسی و سخن چینی، صلهی چرب وشیرینی درکارست. بگذارید چرب وشیرین دنیا،سهم سَمی مُهلِکشان باشد.
سکانس سوم:
در روزگار ما که مدت هاست تغارها شکسته و ماست ها ریخته،ظاهرا روزگار به کام برخی بوسهل ها و کاسه لیسان، خوش نشسته.” آنان عِرض و عزت خود را با مدح صاحبان قدرت، به ثَمن بَخس به حراج گذاشتهاند.حروف را حیف ومیل و کلمات را شاباش ناشایستگان می کنند.با اندکی تفکر دراین مقوله پی می بریم که در واقع این ستایش شوندگان و اصحاب قدرت هستن که زمینهی این رذیلهی اخلاقی را فراهم کردهاند.درحالی که آنان باید هرروز برچشم مداحان،خاک بپاشند آنگونه که پیامبر(ص) فرمودهست:
” احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَاب ؛
به صورت چاپلوسان خاک بپاشید”
بی شک دَر، همیشه بر روی این پاشنه نمی چرخد و جهان به کام بوسهل ها و کاسه لیسان نمی گردد.
درخاتمه یادمان باشد که واژگان دُرافشان زبان فارسی را هرگز نباید درمدح جاه طلبان و اربابان قدرت به کارگیریم آن سان که ناصرخسروقبادیانی بی پروا گفتهست:
من آنم که در پای خوکان نریزم
مَر این قیمتی دُر لفظ دَری را