غزه، این باریکه کوچک اما پرافتخار، به نماد مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و اشغالگری بدل شده است. سرزمینی که سالهاست با محاصره، جنگ و ویرانی دستوپنجه نرم میکند، اما هرگز پرچم عزت و کرامت را زمین نگذاشته است. فلسطین امروز نهتنها یک جغرافیای اشغالشده، بلکه نماد وجدان بیدار جهان است؛ ندایی برای آزادی و عدالت که از کوچههای باریک غزه به گوش جهانیان میرسد.
مقاومت فلسطین، در ذات خود چیزی فراتر از یک نبرد نظامی است. این مقاومت، فریاد حقطلبی ملتی است که حاضر نیست در برابر اشغالگران سر خم کند. مردمان غزه، با دستان خالی اما قلبهایی سرشار از ایمان و امید، دیوارهای تسلیم را در هم شکستهاند. آنان در حالی که زیر آتش بمبارانها زندگی میکنند، فرزندان خود را با آرمان آزادی تربیت میکنند. این ایستادگی، نه فقط برای فلسطین، بلکه برای تمام ملتهایی که آرزوی رهایی از استبداد و اشغال دارند، الهامبخش است.
اما آنچه غزه را به نقطه عطف تاریخ مقاومت بدل کرده، فراتر از ایثار مردمانش است. غزه، امروز میدان آزمایشی برای وجدان جهانی است. محاصره غزه، با همه سختیهایش، سکوت و بیعملی بسیاری از دولتها را نیز به نمایش گذاشته است. این پرسش تلخ همچنان بیپاسخ مانده است: چگونه در عصری که حقوق بشر و عدالت شعارهای اصلی جهانند، مردم یک سرزمین به دلیل ایستادگی بر حق خود، اینگونه در معرض ظلم قرار میگیرند؟
اما غزه، تنها به دنبال دلسوزی جهانی نیست. این باریکه، در سایه مقاومت بینظیر خود، به جهانیان نشان داده است که هیچ قدرتی، حتی اشغالگرانی که مجهز به پیشرفتهترین سلاحها هستند، نمیتواند اراده ملتهای بیدار را در هم بشکند. از دل ویرانههای غزه، صدای آزادی بلندتر از هر زمان دیگری طنینانداز است.
مقاومت فلسطین، پژواکی است از تاریخ ملتی که هیچگاه تن به فراموشی و انکار نداده است. این ایستادگی، نهتنها میراث ملت فلسطین، بلکه وظیفه همه آزادگان جهان است. زیرا دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت، عدالت و کرامت انسانی است.
آری، غزه زخمخورده است، اما این زخمها هرگز نور امید را خاموش نکردهاند. غزه، زنده است؛ چرا که مقاومت زنده است. فلسطین زنده است؛ چرا که حق زنده است. این حقیقتی است که حتی بمبارانهای بیامان و دیوارهای حائل نمیتوانند آن را تغییر دهند.