بارش بارانهای سیلآسا در استان ایلام و سیل انتقاداتی که نسبت به عملکرد ستاد مدیریت بحران به راه افتاده است، ضرورت ارزیابی و بازبینی نقش و سهم هر یک از عوامل موثر در ایجاد بحران را مضاعف میکند. اگر کوتاهی و ترک فعل مسئولان شهری در انجام اقدامات پیشگیرانه را درخور نقد و برخورد بدانیم و بر مدیریت بحران استان به خاطر اتخاذ تصمیمهای اساسی در وقت اضافه، خُرده بگیریم، بیگمان سهم و نقش ما شهروندان در ایجاد بحران، کمتر از ناتوانی مدیران در مدیریت آن نیست!
منِ شهروند که کمترین وظیفهی شهروندی خود را بهجا نمیآورم و در مواقع بحران با قیافهای حقبهجانب نوک پیکان انتقاد را به سمت دیگران نشانه میگیرم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ مغازهدار یا صاحب فلان واحد صنفی، که خیابان را مِلک طِلق خود میدانم و با اِشغال بخشی از پیادهرو، پسماندها را در مسیر آب و فاضلاب تلنبار میکنم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ خانهدار که زبالهها را در کوچه رها میکنم، یا در نزدیکترین جدول و کانال و گودال میریزم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ دستفروش که نایلون و کارتن و هزار و یک دورریختنی دیگر را، در سطح شهر جا میگذارم تا باد آنها را در معابر عمومی پخش و پراکنده کند، در ایجاد بحران موثرم!
منِ خانهساز که انبوهی از نخاله و مصالح ساختمانی را در کوچه و خیابان خالی میکنم و مسیر آب و باران را مسدود میکنم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ رانندهی ماشین حمل نخاله، که نخالههای ساختمانی را در اطراف و اکناف شهر خالی میکنم و مسیر روانآبها را به سمت شهر منحرف میکنم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ دزد که سطلهای آشغال را شبانه از جا میکَنَم و به قیمت ناچیز تحویل خریداران ضایعات میدهم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ ضایعاتی، که این وسایل را میخرم، نه تنها موثر، بلکه مقصرم!
منِ رفتگر که کارم را درست انجام نمیدهم و به قول معروف سَمبَل میکنم، در ایجاد بحران موثرم.
منِ چوپان که با ارّه و تبر، درختان بالادست را قلع و قمع میکنم و سیلاب را روانهی شهر و خیابان میکنم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ زبالهگرد، که در نیمههای شب زبالههای دلخواه را جدا میکنم و مابقی را در کنار سطل زباله جا میگذارم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ کارمند، کارگر یا… که به جای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، با خودرو شخصی بر حجم ترافیک شهری میافزایم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ کارشناس شهرداری یا شهرسازی که اجازه میدهم اشخاص سودجو و فرصتطلب سهم مشاء شهروندان را غصب کنند و با جریمهای ناچیز، جامهی قانون بر تن آن بپوشانند، در ایجاد بحران موثرم!
منِ قاضی یا نمایندهی فلان دستگاه نظارتی که به خاطر منافع شخصی، چشم بر مصالح عمومی میبندم، در ایجاد بحران موثرم!
منِ رای دهنده که بدون احساس مسئولیت شهروندی، رای خود را به قیمت ارزان میفروشم و از افراد شایسته حمایت نمیکنم، در ایجاد بحران موثرم!
و از سوی دیگر، منِ شهروندِ وظیفهمدار که حقوق شهروندی خود را مطالبه نمیکنم، در ایجاد بحران موثرم!
امید که شهروندان ایلامی و همهی شهرهای استان به حقوق و وظایف شهروندی خود توجه کنند و بارش رحمت الهی را به دور از رنج و بحران به نظاره بنشینند.