خلیج فارس ریشه در تاریخ دارد و تغییرناپذیر است
از اسکلهی فاجعه تا بنبست توسعه؛ مرزنشینان در انتظار فردای بهتر
تأکید مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان ایلام بر تبیین خدمات این جمعیت در هفته هلالاحمر بر اساس منویات مقام معظم رهبری
پیشرفت ۶۰ درصدی پروژه روکش حفاظتی محور مهران – دهلران
تصفیه خانه های آب شهر های ایوان و ملکشاهی درآستانه ورود به مدار بهره برداری قرار دارند
دولت در قطعیهای برق تبعیض قائل میشود!
همدلی ملت در حادثه بندر شهید رجایی توطئههای دشمنان را خنثی کرد
مطالبات مردم را دغدغه خود میدانم!
سالهاست که قطار سیاسی ایلام با واگنی پر از مسئولان ریز ودرشت، هرچه فریاد در حنجره دارند بر سر روسای جمهور و وزارت راه می کشند تا شاید روزی روزگاری، قطاری از ایلام عبور دهند، اما نتوانستهاند که نتوانستهاند.
علیرغم اشتراکات فرهنگی ، وابستگیهای عمیق عقیدتی و بده بستانهای سیاسی ایران با کشور سوریه و همچنین داده های سترگ اقتصادی ، سرمایه های سنگین انسانی و اقدامات و اثرات بی بدیل ما برای بقاء حاکمیت دراین کشور اما شور بختا نه هم اکنون در بین ۳۵ کشور تا مین کننده مایحتاج سوریه ، ایران در رتبه ۲۲ قرار دارد.
مادر جام بلا و کام ولا و حریر حرمت و سریر منزلت زمان است که دعای او فوق دوای طبیبان است و ثنایش حلاوت حبیبان، البته که فقدانش نیز فاجعه آفرین است و بلاخیز.
خلیج فارس یکی از نشانگان راهبردی هویت تاریخی شماست که از هر سو با اسب تاراج و تحریف بر آن می تازند و ما نیز بی خیال این تاختن ها شده ایم!
نماینده محترم مردم شریف، یک پاراگراف برای توسعه حوزه انتخابیهاش، طرح و برنامه ارائه نداد اما برای انتصاب مُریدان خود، عریضههای بلند بالایی به وزیران نوشت یعنی او نماینده اکثریت مردم نبود؟! یقیناً نبود
به مناسبت زمینلرزه ۵ دی ماه ۱۳۸۲ بم و روز ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی، دکتر علی امجدی زلزله شناس و پژوهشگر زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در یادداشتی به علت لرزهخیزی و فراوانی زمینلرزهها در ایران پرداخت.
شهیدان این ابر سواران باران آفرین و عقابان کف نشین با رخساری رنگین ، به عشق و لا مسرورو مسافران سر زمینهای دور با نشا ن نجابت و انبان اجابت وکهکشان سرخ امید و مصحف مهر مجید برمکه جان و منای روانمان وارد شده اند تا نیازما را باراز خو یش بپوشند وبرای نجاتمان بخروشند.
مادر است دیگر، روزی صدبار قلبش برای شهیدش می تپد. آب و آینه و قرآن در دست، در آستانهی تشییع شهدا، بازهم دستپاچه شده .آرام وقرار ندارد، ازخود بیخود شده، عینکهایش را تمیز می کند، به لباسهایش عطر گل محمدی می زند، صلوات می فرستد و راهی خیابان شهدا می شود تا یکبار دیگر در انبوه جمعیت تشییع کنندگان پیدا و پنهان شود و در گستره زمین و آسمان در رویاهای رنگارنگ غوطهور شود