این روزها ایلام، چند نخبه علمی خود را در میان سیل سیاه سوگواری، به خاک سپرد؛ دکتر عبدالخالق کیخاوندی، دکتر عزت الله بختیاری و اخیرا دکتر عادل آذر.همان سرمایههای گرانسنگ علمی که سالیان متمادی، برای جامعه ما، مصداق خدمت و برکت و مایه مجد و افتخار بودهاند.
واما در آیین تشیع و خاکسپاری نخبه علمی کشور، زنده یاد پروفسور عادل آذر، از رنجی دردناکتر از مرگ نخبگان باخبر شدیم همان واقعیت تلخ و گزندهای که دکتر سارا فلاحی نماینده ایلام به آن اشاره کرد. وی در مراسم تشیع و خاکسپاری دکتر عادل آذر در دهلران دردمندانه گفت:
“زمانی که در حضور رئیس جمهور در سفر استانی ایشان به ایلام سخنانی مطرح کردم، دکتر عادل آذر با بنده تماس تلفنی گرفت و گفت؛
“سخنرانی شما را یکی از وزرای سابق برای من فرستاد.”
از ایشان پرسیدم چرا موضوع کار خودتان در دولت (ریاست سازمان اداری استخدامی کشور) انجام نشد؟
نکتهای گفت که بسیار نگرانکننده بود. دکتر آذر گفت:
“از استان خودم بیش از چند هزار پیامک علیه من به تهران فرستاده شده است”
وی از این موضوع ناراحت بود؛ نه به این خاطر که در دولت نیست بلکه معتقد بود باید این موضوع به بحث و بررسی گذاشته شود که چطور باید این فرهنگ “زیر پای هم کشیدن” را مدیریت کنیم؟!
امیدوار هستم وقتی با هم هجوم می آوریم که زیر تابوت نخبگان خود را بگیریم زمانی که زنده هستند هجوم بیاوریم زیر بال و پرشان را بگیریم. به جای اینکه با هم برای به خاک سپردن عزیزانمان بدویم، زمانی که زنده هستند تلاش کنیم آنها را از روی خاک بلند کنیم و مرغ همسایه برایمان غاز نباشد….”
براستی چگونه فرهنگ ضد توسعه “زیر پای هم کشیدن” را مدیریت کنیم؟!
چگونه این زخم ناسور را التیام بخشیم؟ زخمی که دردناکتر از مرگ نخبگان است.
واقعیت ابن است که رنجآورتر ازطغیان طبیعت و سیل، سیلاب جهل فرهنگی و اجتماعیست که ما را در گرداب فنا غوطهور می کند. و چه زیبا گفتهاند که؛
“سیلاب جهل، نادانی،تعصب و کجفهمی را فقط “سیلبند” اندیشه و آگاهی و روشنبینی، مهار می کند.”
اینجاست که مسئولان بلندپایه و نمایندگان مجلس باید بدانند که بیتوجهی به نخبگان، تبعات و لطمات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت که در آیندهای نه چندان دور، شاهد آثار مخرب آن خواهیم بود. لذا ضرورت دارد نخبگان را صیانت کنند که در واقع صیانت از دانایی و آگاهیست.
ازسوی دیگر بایسته است رسانهها و کنشگران فرهنگی و اجتماعی، جسورانه از نخبگان دفاع کنند و اجازه ندهند شخصیت اجتماعی و شان علمی آنان با تبلیغات مسموم دون مایگان خدشهدار شود. در مجموع چنانچه صیانت ازنخبگان در سطح ملی بازتعریف شود و متناسب با جایگاه آنان، شغل، رفاه و فرصت مسئولیت تمهید شود، در نتیجه آنان با احساس اثربخشی، هرگز آب و خاک خود را ترک نخواهند کرد و پدیده فرار مغزها، نیز رفته رفته کمرنگ خواهد شد.